و (گرچه احادیث فراوانی بر این امر داریم اما ما به آوردن چند حدیث از منابع  اهل سنت بابررسی سندی اکتفا می کنیم تا بلکه افراد روشن بین وعقل گرا وحق جو  به محکم ومتقن بودن این امر برسند ویقین پیدا کنند انشاالله)-باعرض پوزش به علت اختصار از آوردن عبارات عربی و بررسی صحت اسناد این روایات در نظر اهل سنت جلوگیری گردید  زیرا در صورت آوردن آن این مقاله به تقریبا80 تا 90 صفحه تبدیل می شد که از قدرت ما خارج بود لذا افراد طالب برای دسترسی به آنها به سایت موسسه   -www.valiasr-aj.comحضرت ولی عصر ارواحنا فداه به نشانی روبه رو مراجعه فرمایند:
اما حالا ذکر آن احادیث:
1.ابن أبى شيبه در المصنف مى‌نويسد

 هنگامى كه مردم با ابوبكر بيعت كردند، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، اين خبربه عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوب‌ترين فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!!! ولى سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت، هنگامى كه علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى دهد.!
اسناد:إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 7، ص 432، ح37045، کتاب المغازي، باب ما جاء في خلافة ابي بکر وسيرته في الرده، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 13، ص 267.
الهندي، علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين (متوفاي975هـ)، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج 5، ص 259، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.
2.اقرار ابوبكر لعنت الله علیه به هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله عليها

عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسى، با او گفت و گوى كوتاهى داشت. ابوبكر به او چنين گفت:

من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ، يكي از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمى‌كردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند....
اسناد:الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاى251هـ) الأموال، ج 1، ص 387؛
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 21، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص36، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24؛
الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 353، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛
الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي: 328هـ)، العقد الفريد، ج 4، ص 254، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛
المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 1، ص 290؛
الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 1، ص 62، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛
العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 2، ص 465، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م.
3.روايت بلاذري و تهديد عمر به آتش زدن خانه فاطمه(س)
ابو بکر كسى را دنبال علي فرستاد تا بيعت كند؛ اما علي (عليه السلام) از بيعت با ابوبكر سرپيچى كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بياورد، عمر با شعله آتش به طرف خانه فاطمه (عليها السلام) رفت. فاطمه (عليها السلام) پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آيا تويى كه مى خواهى درِ خانه را آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر مى سازد.
اسناد:البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 252
4.روايت تاريخ طبري و تهديد عمر لعنت الله علیه به آتش زدن خانه فاطمه سلام الله علیها
عمر بن خطاب به خانه علي آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. به آنان گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى كشم؛ مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد درحالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.
اسناد:الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 233، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.
5.علامه شمس الدين ذهبى در سير اعلام النبلاء و ميزان الإعتدال و حافظ ابن حجر عسقلانى در لسان الميزان به نقل از ابن أبي دارم مى‌نويسند:
إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن
عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گرديد
الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ) ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 1، ص 283، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1995م؛
الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 15، ص 578، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ؛العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ) لسان الميزان، ج 1، ص 268، تحقيق: دائرة المعرف النظامية - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ – 1986م.
6.محمد بن عبدالکريم شهرستانى (متوفاي548هـ) در الملل و النحل مى‌‌گويد:
ابراهيم بن يسار بن هاني، نظام، بسيارى از کتب فلاسفه را مورد مطالعه قرار داد. و سخن آنان را با سخنان معتزله در آميخت و در برخى از مسايل تفرد داشت؛ از آن جمله: يازدهمين مورد از تفردات وى گرايش به مذهب تشيع و توهين به بزرگان صحابه بود؛ وى مى‌‌گفت: پيامبر (صلى الله عليه وسلم) بر امامت علي تصريح کرده و او را جانشين خويش تعيين نموده است، و صحابه‌ى پيامبر (صلى الله عليه وسلم) نيز به اين مطلب آگاه بودند؛ اما عمر به نفع ابوبکر اين مساله را پنهان داشت و او بود كه براى ابوبكر بيعت گرفت.
در داستان حديبيه، عمر در مقابل رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) و فرمان وى دچار شك و ترديد مى‌شود و با حالتى اعتراض گونه مى‌گويد: مگر ما بر حق و‌آنان بر باطل نيستند؟ رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: بلي، روش ما بر حق است و آنان به بيراهه مى‌روند، عمر گفت: پس چرا بايد با افرادى كه همسنگ ما نيستند، پيمان ببنديم؟
اين سخن عمر نشانه‌اى است از شك و ترديد او در درستى راه و فرمانى كه پيامبر صادر كرده بود.
  وى داستانى دروغين جعل کرده و گفته: عمر در روز بيعت، شکم حضرت فاطمه (رضى الله عنها) را زد و او سقط جنين کرد؛ در حاليکه فرياد مى‌‌زد، «خانه فاطمه را با ساکنان آن بسوزانيد» و حال آنکه جز علي، فاطمه، حسن و حسين کسى ديگر در خانه نبود.
همچنين عمر بود كه نصر بن حجاج را از مدينه به بصره تبعيد كرد، نماز تراويح را ابداع كرد، از متعه حج بازداشت و...
اسناد:الشهرستاني، محمد بن عبد الكريم بن أبي بكر أحمد (متوفاي548هـ)، الملل والنحل، ج 1، ص 57، تحقيق: محمد سيد كيلاني، ناشر: دار المعرفة - بيروت – 1404هـ.

7.صفدي، نيز پس از نقل كلام شهرستانى در باره نظام مى‌نويسد
... در برخى از مسائل با معتزله همنظر بود و در برخى ديگر تفرد داشت از آن جمله: گرايش وى به رفض و توهين به بزرگان صحابه‌ پيامبر (ص) بود؛ وى مى‌گفت: پيامبر (صلى الله عليه وسلم) بر امامت علي تصريح کرده و او را جانشين خويش تعيين نموده است، و صحابه‌ى پيامبر (صلى الله عليه وسلم) نيز به اين مطلب آگاه بودند؛ اما عمر به نفع ابوبکر اين مساله را پنهان داشت و مى‌گفت: عمر در روز بيعت با ابوبکر شکم حضرت فاطمه‌ى حضرت زهرا را زد چنانکه وى محسن را سقط کرد.
برخى از علما معتقدند که نظام در حقيقت مذهب برهمائى داشت يعني: کسانى که منکر نبوت‌‌اند؛ و او به خاطر بيم از شمشير، عقيده‌‌اش را پنهان نمود. اکثر علما وى را کافر مى‌دانند و گروهى از پيشوايان معتزله همچون ابوهذيل، اسکافى و جعفر بن حرب نيز او را کافر دانسته‌اند و در اين باره کتاب‌هايى نوشته اند.

اسناد:الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاي764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 6، ص 15، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م.

               احادیث از کتابهای بخاری ومسلم (مهمترین کتب اهل سنت)

« فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه (ص) فهجرت ابابكر فلم تزل مهاجرته حتى توفّيت »8.روایت صحيح بخارى، ج 2، ص 504، كتاب الخمس، باب 837، ح‏126

فوجدت فاطمة على ابى بكر فى ذلك فهجرته فلم تكلّمه حتّى‏ توفّيت. 9

اسناد:همان، ج 3، ص 252، كتاب المغازى، ب 155 غزوه خيبر، حديث 704. و صحيح مسلم، ج 4، ص 30، كتاب الجهاد و السير، باب 15، ح 52.
10.فلمّا توفّيت دفنها زوجها علىٌّ ليلاً ولم يؤذن بها أبابكر وصلّى‏ عليها
سند:همان

 11.قال عمر لعلى وعباس: « فرأيتماه (ابابكر) كاذباً آثماً غادراً خائناً... فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً
 صحيح مسلم، ج 4، ص 28، كتاب الجهاد و السير، باب 15 حكم الفئ، حديث 49

12.فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ
پس فاطمه از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

و در آخر این مقاله را با این حدیث از امام کاظم علیه السلام  به پایان می رسانیم :
ان فاطمه صدیقه شهیده

منبع:سایت موسسه حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف


با امید فرج عزیز زهرا منتقم خون مادرش

یازهرا